جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
émacié
01
لاغر
مثالها
Après des mois de famine, son visage était émacié.
پس از ماهها قحطی، چهرهاش لاغر و ضعیف بود.
Le chien abandonné avait un corps émacié.
سگ رها شده بدنی لاغر و ضعیف داشت.
جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
لاغر