جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
observer
01
مشاهده کردن, بررسی کردن
مثالها
J' observe les oiseaux dans le jardin.
من مشاهده میکنم پرندگان را در باغ.
Elle observe le comportement des enfants.
او رفتار کودکان را مشاهده میکند.
جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
مشاهده کردن, بررسی کردن