جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
impatient
01
بی صبر, ناشکیبا، بیقرار
مثالها
Elle est impatiente de recevoir son cadeau.
او بیصبر است تا هدیهاش را دریافت کند.
Il devient impatient quand il attend trop longtemps.
وقتی خیلی طولانی منتظر میماند، بیطاقت میشود.



























