جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
L'implant
[gender: masculine]
01
پروتز ایمپلنت, ایمپلنت، درونکاشت
مثالها
Il a reçu un implant dentaire après son accident.
او پس از تصادفش یک ایمپلنت دندانی دریافت کرد.
Les implants mammaires doivent être changés tous les 10 ans.
ایمپلنتهای سینه باید هر 10 سال تعویض شوند.



























