جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
impeccable
01
بیعیب, بینقص، کامل
مثالها
Son français est impeccable.
فرانسوی او بیعیب است.
Le service était impeccable.
خدمات بیعیب و نقص بود.
02
کاملا تمیز, پاک، بدون لکه
مثالها
L' hôtel maintenait des chambres impeccables.
هتل اتاقهای بیعیب را حفظ میکرد.
Sa chemise blanche est restée impeccable toute la journée.
پیراهن سفید او تمام روز بیعیب باقی ماند.



























