جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La colle
[gender: feminine]
01
چسب
مثالها
J' ai besoin de colle pour réparer ce livre.
من به چسب برای تعمیر این کتاب نیاز دارم.
Cette colle forte fonctionne sur le plastique et le métal.
این چسب قوی روی پلاستیک و فلز کار میکند.
02
سوال سخت, معما
مثالها
Il m' a posé une colle que je n' ai pas pu résoudre.
او یک معمای دشوار به من داد که نتوانستم حل کنم.
Ce problème de maths est une vraie colle !
این مسئله ریاضی یک معمای واقعی است!
03
تنبیه ماندن در کلاس
مثالها
Il a eu une colle pour avoir bavardé en cours.
او بهخاطر صحبت کردن در کلاس تنبیه شد.
La prof nous a collés deux heures mercredi.
معلم دو ساعت تنبیه چهارشنبه به ما داد.
04
امتحان مقدماتی
مثالها
J' ai une colle de maths demain matin.
فردا صبح یک امتحان شفاهی ریاضی دارم.
Les colles en prépa sont très fréquentes.
کوله در کلاسهای آمادگی بسیار رایج است.



























