جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
collectionner
01
جمع کردن, جمع آوری کردن
مثالها
Il aime collectionner les timbres.
او دوست دارد تمبرها را جمعآوری کند.
Elle collectionne des pièces de monnaie anciennes.
او سکههای قدیمی را کلکسیون میکند.



























