جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
affirmer
01
اثبات کردن
مثالها
Il affirme qu' il a vu le suspect hier soir.
تأیید میکند که شب گذشته مظنون را دیده است.
Elle affirme son innocence devant le tribunal.
او بیگناهی خود را در برابر دادگاه تأیید میکند.
02
ادعا کردن
مثالها
Cette découverte affirme la théorie du chercheur.
این کشف تأیید میکند نظریه محقق را.
Les résultats de l' expérience affirment l' hypothèse.
نتایج آزمایش تأیید میکند فرضیه را.
03
با اعتماد به نفس رفتار کردن
مثالها
Elle s' affirme de plus en plus dans son rôle de leader.
او بیش از پیش خود را اثبات میکند در نقش رهبریاش.
Il s' affirme comme un expert dans son domaine.
او خود را ثابت میکند به عنوان یک متخصص در زمینه خود.



























