جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
affronter
01
روبهرو شدن, مواجه شدن
مثالها
Il doit affronter ses peurs pour avancer.
او باید ترسهایش را روبرو کند تا پیش برود.
Elle a affronté de nombreuses difficultés dans sa vie.
او در زندگیاش با مشکلات زیادی روبرو شد.
02
مقابله کردن, برخورد کردن
مثالها
Les manifestants ont affronté la police toute la nuit.
معترضان تمام شب با پلیس روبرو شدند.
Les deux équipes vont s' affronter demain soir.
دو تیم فردا شب روبروی هم قرار میگیرند.



























