جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
encircling
01
محاصره کننده, احاطه کننده
forming a circle or surrounding something completely
مثالها
The encircling walls protected the ancient city.
دیوارهای محاصره کننده از شهر باستانی محافظت میکردند.
The encircling forest made the cabin feel isolated.
جنگل محصور کننده باعث شد کلبه احساس انزوا کند.
درخت واژگانی
encircling
encircle
circle



























