جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Deed
01
عمل
an action or behavior that someone does
مثالها
His heroic deed saved several lives during the disaster.
عمل قهرمانانه او در طول فاجعه چندین زندگی را نجات داد.
She was recognized for her charitable deed in the community.
او برای عمل خیرخواهانهاش در جامعه شناخته شد.
02
سند, قرارداد
a legal document that a person signs, particularly one proving the fact that they own a property
مثالها
The deed to the house was carefully stored in a safe deposit box, serving as evidence of the homeowner's legal ownership.
سند خانه به دقت در یک صندوق امانات نگهداری میشد، که به عنوان مدرکی دال بر مالکیت قانونی صاحب خانه عمل میکرد.
Before closing on the sale, the seller transferred the deed to the buyer, officially conveying ownership of the property.
قبل از بستن معامله، فروشنده سند را به خریدار منتقل کرد و مالکیت ملک را به طور رسمی منتقل نمود.
درخت واژگانی
misdeed
deed
