جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
dearly
مثالها
She loved her children dearly and always put them first.
او فرزندانش را عمیقاً دوست داشت و همیشه آنها را اولویت قرار میداد.
I miss him dearly, even after all these years.
من او را به شدت دلم میخواهد، حتی بعد از این همه سال.
مثالها
She dearly hoped her application would be accepted.
او صمیمانه امیدوار بود که درخواستش پذیرفته شود.
He dearly wanted to make things right between them.
او صمیمانه میخواست کارها را بین آنها درست کند.
مثالها
He dearly paid for his mistake with a long prison sentence.
او گران تاوان اشتباه خود را با حکم زندان طولانی پرداخت.
She learned the lesson dearly, after ignoring the warnings.
او پس از نادیده گرفتن هشدارها، درس را به قیمت گزاف آموخت.
درخت واژگانی
dearly
dear



























