جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
crummy
مثالها
The hotel room had a crummy bed and outdated furniture, making the stay far from enjoyable.
اتاق هتل یک تخت خراب و مبلمان منسوخ داشت، که اقامت را به هیچ وجه خوشایند نکرد.
Despite the high expectations, the restaurant served crummy food that left diners disappointed.
علیرغم انتظارات بالا، رستوران غذای بیکیفیت سرو کرد که مهمانان را ناامید کرد.



























