جستجو
Brute
Example
The brute lurked in the forest, its heavy steps echoing through the trees.
وحش در جنگل کمین کرده بود، قدم‌های سنگینش میان درختان طنین انداز بود.
Lions are often considered brutes in the wild for their strength and hunting skills.
شیرها اغلب به دلیل قدرت و مهارت‌های شکارشان در طبیعت وحشی در نظر گرفته می‌شوند.
Example
The villain in the story was portrayed as a brute who took pleasure in others' suffering.
شرور در داستان به عنوان یک وحشی به تصویر کشیده شد که از رنج دیگران لذت می‌برد.
She was afraid of her neighbor, whom she considered a brute due to his aggressive behavior.
او از همسایه‌اش می‌ترسید، کسی که به دلیل رفتار پرخاشگرانه‌اش او را یک وحشی می‌دانست.
brute
Example
His brute approach to solving problems caused more harm than good.
رویکرد خام او در حل مشکلات بیشتر از سود، ضرر داشت.
She made a brute decision without thinking about the consequences.
او بدون فکر کردن به عواقب، تصمیمی احمقانه گرفت.
Example
He relied on brute strength to lift the heavy stones.
او برای بلند کردن سنگ‌های سنگین به قدرت خام متکی بود.
The brute force of the storm destroyed everything in its path.
قوت خشن طوفان همه چیز را در مسیر خود نابود کرد.
