جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
brand-new
مثالها
He proudly displayed his brand-new bicycle, still shiny and untouched.
او با افتخار دوچرخه نو خود را به نمایش گذاشت، که هنوز براق و دست نخورده بود.
She unwrapped the box to reveal a brand-new smartphone.
او جعبه را باز کرد تا یک گوشی هوشمند کاملاً جدید را نشان دهد.
مثالها
They invested in a brand-new tech startup with innovative ideas.
آنها در یک استارتاپ فناوری کاملاً جدید با ایدههای نوآورانه سرمایهگذاری کردند.
Several brand-new businesses have opened in the downtown area this month.
چندین کسبوکار کاملاً جدید این ماه در مرکز شهر افتتاح شدهاند.
مثالها
The brand-new CEO has already made significant changes to the company ’s structure.
مدیر عامل کاملاً جدید از قبل تغییرات قابل توجهی در ساختار شرکت ایجاد کرده است.
They welcomed a brand-new member to the team during today ’s meeting.
آنها یک عضو کاملاً جدید را در جلسه امروز به تیم خوشآمد گفتند.



























