جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
unversed
مثالها
She was unversed in the technical aspects of the project, so she sought guidance from her colleagues.
او در جنبههای فنی پروژه بیتجربه بود، بنابراین از همکارانش راهنمایی خواست.
The newcomer felt unversed in the social dynamics of the workplace.
تازه وارد در پویاییهای اجتماعی محیط کار احساس بیتجربگی میکرد.
درخت واژگانی
unversed
versed
verse



























