جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
unmanned
01
بی سرنشین, بدون خدمه
operating without a crew or staff
مثالها
The unmanned drone was controlled remotely from a command center.
پهپاد بیسرنشین از یک مرکز فرماندهی به صورت دور کنترل میشد.
The unmanned spacecraft explored distant planets without the need for human presence.
فضاپیمای بیسرنشین سیارات دور دست را بدون نیاز به حضور انسان کاوش کرد.
درخت واژگانی
unmanned
manned
man



























