جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
transgender
01
ترنسجندر
describing or relating to someone whose gender identity does not correspond with their birth sex
مثالها
The transgender woman bravely shared her journey of self-discovery and transition with her friends and family.
زن تراجنسیتی با شجاعت سفر کشف خود و گذارش را با دوستان و خانوادهاش به اشتراک گذاشت.
Sarah's transgender friend underwent hormone therapy as part of her transition process, aligning her physical appearance with her gender identity.
دوست تراجنسیتی سارا تحت درمان هورمونی به عنوان بخشی از فرآیند تغییر جنسیت قرار گرفت، که ظاهر فیزیکی او را با هویت جنسیتیاش هماهنگ کرد.
