جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
acrid
01
تند, گزنده
having an unpleasant and sharp smell or taste, especially causing a burning sensation
مثالها
The acrid smell of burnt rubber filled the air after the car accident.
بوی تند لاستیک سوخته پس از تصادف ماشین هوا را پر کرد.
As we approached the chemical spill, the acrid odor grew stronger and caused a burning sensation in our throats.
همانطور که به نشت مواد شیمیایی نزدیک میشدیم، بوی تند قویتر شد و باعث احساس سوزش در گلوهایمان شد.
مثالها
The acrid tone of their argument dissolved any hope of finding a resolution.
تن تلخ بحثشان هر امیدی برای یافتن راهحلی را از بین برد.
Her acrid behavior towards her subordinates created a toxic work environment.
رفتار تلخ او نسبت به زیردستانش یک محیط کار سمی ایجاد کرد.
درخت واژگانی
acridness
acrimony
acrid
