جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
spineless
01
بی مهره, فاقد ستون فقرات
lacking a backbone or spinal column
مثالها
His spineless behavior made it difficult for him to stand up to bullies.
رفتار بیستون او باعث شد که مقاومت در برابر زورگویی برایش دشوار باشد.
She found his spineless attitude frustrating, especially in tough situations.
او رفتار بیجرئت او را ناامیدکننده یافت، به ویژه در شرایط سخت.
03
بی خار, فاقد خار
lacking spiny processes
04
بی خار, فاقد خار
lacking thorns
درخت واژگانی
spinelessness
spineless
spine
