جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
off-key
مثالها
The piano sounded off-key after the move, needing a good tuning.
پیانو پس از جابجایی ناهماهنگ به نظر میرسید و نیاز به کوک خوبی داشت.
Her off-key singing did n’t bother the audience because of her joyful spirit.
آواز ناهماهنگ او به دلیل روحیه شادش باعث آزار مخاطبان نشد.



























