جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
messen
[past form: maß]
01
اندازگیری کردن, سنجیدن
مثالها
Der Schneider misst die Länge des Stoffes mit einem Maßband.
خیاط طول پارچه را با یک نوار اندازهگیری اندازهگیری میکند.
Wir haben den Blutdruck des Patienten gemessen.
ما فشار خون بیمار را اندازهگیری کردیم.



























