جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
blockieren
[past form: blockierte]
01
مسدود کردن, مانع شدن
مثالها
Ein umgestürzter Baum blockiert die Straße.
یک درخت افتاده جاده را مسدود میکند.
Der Lastwagen blockiert die gesamte Fahrbahn.
کامیون تمام لاین را مسدود میکند.



























