جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
vendre
01
فروختن
مثالها
Elle vend des vêtements dans une boutique.
او لباسها را در یک مغازه میفروشد.
Je vends ma voiture cette semaine.
من این هفته ماشینم را میفروشم.
02
پول درآوردن از, نقد کردن، به پول تبدیل کردن، فروختن
مثالها
Il vend des légumes pour gagner de l' argent.
او برای کسب درآمد سبزیجات میفروشد.
Elle vend ses créations pour arrondir ses fins de mois.
او برای گرد کردن درآمدهای پایان ماهش، آفریدههایش را میفروشد.
03
لو دادن, فروختن (کسی)
مثالها
Il a vendu son ami pour obtenir de l' argent.
او دوستش را برای به دست آوردن پول فروخت.
Elle ne veut jamais vendre ses collègues.
او هرگز نمیخواهد همکارانش را بفروشد.
04
فروخته شدن, به فروش رسیدن
مثالها
Ce livre se vend très bien.
این کتاب بسیار خوب فروخته میشود.
Les billets se sont vendus rapidement.
بلیطها به سرعت فروخته شدند.
05
خود را فروختن
مثالها
Il s' est vendu pour de l' argent.
او خودش را برای پول فروخت.
Elle ne veut jamais se vendre pour obtenir une promotion.
او هرگز نمیخواهد برای گرفتن ترفیع خودش را بفروشد.



























