جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
soulager
01
تسکین دادن, آرام کردن
مثالها
Ce médicament peut soulager les maux de tête.
این دارو میتواند سردرد را تسکین دهد.
La musique aide à soulager le stress.
موسیقی به تسکین استرس کمک میکند.
02
تسلی دادن, از رنج (کسی) کاستن
مثالها
Elle a su soulager son ami après une mauvaise nouvelle.
او توانست پس از خبر بد دوستش را تسکین دهد.
Les paroles gentilles peuvent soulager un cœur triste.
کلمات مهربان میتوانند قلبی غمگین را تسکین دهند.



























