جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
soupçonner
01
مظنون شدن, بدگمان بودن
مثالها
La police soupçonne cet homme du vol.
پلیس از این مرد به سرقت مظنون است.
Elle soupçonne son voisin de mentir.
او مشکوک است که همسایهاش دروغ میگوید.
جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
مظنون شدن, بدگمان بودن