جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
sourd
01
ناشنوا, کر
مثالها
Il est sourd de naissance.
او از بدو تولد ناشنوا است.
Elle apprend la langue des signes pour communiquer avec son ami sourd.
او زبان اشاره را برای برقراری ارتباط با دوست ناشنوا خود یاد میگیرد.
02
(صدای) گرفته, خفه
مثالها
Un bruit sourd provenait du sous-sol.
صدای گنگ از زیرزمین میآمد.
La porte a claqué avec un son sourd.
در با صدایی گُنگ به هم خورد.



























