جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
souffrir
01
درد کشیدن, رنج بردن
مثالها
Il souffre d' une sciatique depuis un mois.
او یک ماه است که از سیاتیک رنج میبرد.
Mon genou souffre quand je monte les escaliers.
زانوی من درد میکند وقتی از پلهها بالا میروم.



























