جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le reflet
[gender: masculine]
01
بازتاب, انعکاس
مثالها
Le reflet de la lune dansait sur l' eau noire.
بازتاب ماه روی آب سیاه میرقصید.
J' ai nettoyé le miroir pour effacer les reflets flous.
آینه را تمیز کردم تا انعکاسهای تار را پاک کنم.



























