جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
redresser
01
اصلاح کردن, درست کردن
مثالها
Le gouvernement doit redresser l' économie du pays.
دولت باید اقتصاد کشور را اصلاح کند.
Il a redressé son entreprise après les pertes.
او پس از ضررها شرکت خود را اصلاح کرد.
02
صاف ایستادن, بلند شدن
مثالها
Il se redresse après être tombé de sa chaise.
او راست میایستد پس از افتادن از صندلیش.
L' enfant se redresse lentement dans son lit.
کودک به آرامی در تخت خود صاف مینشیند.



























