جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
presser
01
تحت فشار قرار دادن, فشار آوردن
مثالها
Le directeur a pressé ses employés de travailler plus vite.
مدیر تحت فشار قرار داد کارمندانش را برای سریعتر کار کردن.
Le président a pressé ses ministres de réagir au plus vite.
رئیسجمهور فشار آورد بر وزرای خود تا در اسرع وقت واکنش نشان دهند.
02
آب گرفتن (تحت فشار), فشار دادن، فشردن
مثالها
Elle presse une orange pour faire du jus.
او یک پرتقال را میفشارد تا آبمیوه درست کند.
Il faut presser le citron avant d' ajouter le sucre.
قبل از اضافه کردن شکر باید لیمو را فشرد.



























