جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La presse
[gender: feminine]
01
چاپ
مثالها
Le livre est encore en cours de presse.
کتاب هنوز در چاپ است.
Cette maison d' édition possède sa propre presse.
این انتشارات چاپخانه خود را دارد.
02
مطبوعات
مثالها
La presse a beaucoup parlé de cet événement.
مطبوعات در مورد این رویداد بسیار صحبت کردند.
Il travaille dans la presse depuis dix ans.
او ده سال است که در مطبوعات کار میکند.
03
دستگاه پرس
مثالها
Il a utilisé la presse pour écraser le métal.
او از پرس برای خرد کردن فلز استفاده کرد.
Cette presse industrielle peut aplatir des plaques d' acier.
این پرس صنعتی میتواند صفحات فولادی را صاف کند.



























