جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
prescrire
01
تجویز کردن (پزشک), نسخه نوشتن
مثالها
Le médecin va prescrire des antibiotiques.
پزشک آنتیبیوتیک تجویز خواهد کرد.
On m' a prescrit du repos complet.
به من استراحت کامل تجویز شد.
02
مشمول مرور زمان شدن (حقوقی)
مثالها
L' action en justice a prescrit après 5 ans.
اقدام قانونی پس از 5 سال منقضی شد.
Cette infraction prescrit dans 3 ans.
این تخلف در 3 سال منقضی میشود.



























