جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
laid
01
زشت, بیریخت
مثالها
Ce bâtiment est laid.
این ساختمان زشت است.
Elle pense que ce tableau est laid.
او فکر میکند که این نقاشی زشت است.
02
ناپسند, زشت، شنیع، نادرست
مثالها
Ce comportement est laid.
این رفتار ناخوشایند است.
Il a fait une remarque laide.
او یک اظهار نظر زشت کرد.
Le laid
[gender: masculine]
01
زشتی, ناپسندی
مثالها
Le laid peut parfois être fascinant.
زشت گاهی میتواند جذاب باشد.
Il a accepté le laid avec courage.
او زشت را با شجاعت پذیرفت.



























