جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
expérimenté
01
باتجربه, مجرب، کارکشته
مثالها
Il est expérimenté dans la gestion de projets internationaux.
او باتجربه است در مدیریت پروژههای بینالمللی.
Une infirmière expérimentée sait gérer les situations d' urgence.
یک پرستار با تجربه میداند چگونه با موقعیتهای اضطراری برخورد کند.



























