جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
demander
01
سوال کردن, پرسیدن
مثالها
Je demande l' heure à un passant.
من از یک رهگذر زمان را میپرسم.
Elle demande pourquoi tu es triste.
او میپرسد که چرا ناراحتی.
02
درخواست کردن, تقاضا کردن، خواستن
مثالها
Il a demandé un visa étudiant.
او یک ویزای دانشجویی درخواست کرد.
Nous demandons une augmentation de salaire.
درخواست میکنیم افزایش حقوق.
03
سراغ گرفتن (تلفن یا پذیرش), با (کسی) کار داشتن
مثالها
J' ai demandé M. Dupont à la réception.
من پرسیدم آقای دوپونت را در پذیرش.
Elle a demandé le directeur au standard téléphonique.
او درخواست کرد با مدیر در مرکز تلفن صحبت کند.
04
نیاز داشتن (استخدام)
مثالها
Ce poste demande une grande expérience.
این سمت نیازمند تجربهی گسترده است.
Le projet demande trois ingénieurs supplémentaires.
پروژه نیازمند سه مهندس اضافی است.
05
در عجب بودن, از خود پرسیدن، فکر کردن
مثالها
Je me demande où il est passé.
من تعجب میکنم که او کجا رفته است.
Elle se demande pourquoi tu es en retard.
او تعجب میکند که چرا دیر کردی.



























