جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
croisé
01
ضربدری, متقاطع
مثالها
Elle porte une écharpe croisée sur la poitrine.
او یک شال متقاطع روی سینهاش میپوشد.
Nous sommes à un carrefour de routes croisées.
ما در یک تقاطع جادههای متقاطع هستیم.
Le croisé
[gender: masculine]
01
جنگجوی صلیبی
مثالها
Les croisés ont pris Jérusalem en 1099.
صلیبیون در سال 1099 اورشلیم را تصرف کردند.
Ce château fut construit par les croisés.
این قلعه توسط صلیبیون ساخته شد.



























