جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le croquis
[gender: masculine]
01
پیشطرح, اسکچ، اسکیس
مثالها
L' artiste a réalisé un croquis avant de peindre le tableau.
هنرمند قبل از نقاشی کردن تابلو یک طرح اولیه کشید.
Elle a montré son croquis au professeur pour obtenir des conseils.
او طرح اولیه خود را به معلم نشان داد تا توصیههایی دریافت کند.
02
خلاصه, چکیده
مثالها
Le professeur a présenté un croquis des points principaux du cours.
معلم یک طرح کلی از نکات اصلی درس ارائه داد.
Elle a fait un croquis du projet avant de rédiger le rapport complet.
او قبل از نوشتن گزارش کامل، یک طرح کلی از پروژه تهیه کرد.



























