جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
cru
01
خام, نپخته
مثالها
La viande crue doit être conservée au réfrigérateur.
گوشت خام باید در یخچال نگهداری شود.
Je préfère manger des légumes crus en salade.
من ترجیح میدهم سبزیجات خام را در سالاد بخورم.
02
زننده (نورپردازی)
مثالها
La lumière crue de midi rendait l' atmosphère difficile à supporter.
نور تند ظهر، جو را غیرقابل تحمل میکرد.
Évitez d' utiliser un éclairage cru pour les photos de portrait.
از استفاده از نور تند برای عکسهای پرتره خودداری کنید.



























