جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
L'accord
[gender: masculine]
01
توافق
مثالها
Ils sont parvenus à un accord sur le prix.
آنها به یک توافق در مورد قیمت رسیدند.
L' accord entre les deux pays facilite le commerce.
توافق بین دو کشور تجارت را تسهیل میکند.
02
کوک (موسیقی)
مثالها
Le guitariste joue un accord de sol.
گیتاریست یک آکورد سل مینوازد.
Elle a appris à reconnaître les accords au piano.
او یاد گرفت که آکوردها را در پیانو تشخیص دهد.



























