جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
tirar
[past form: tiré][present form: tiro]
01
کشیدن, چیزی را کشیدن
مثالها
Él tiró la puerta para abrirla.
او در را برای باز کردن آن کشید.
No tires del cable porque se puede romper.
بکشید کابل زیرا ممکن است بشکند.
02
بردن, کشیدن
مثالها
El tractor tiró del remolque por el campo.
تراکتور تریلر را در مزرعه کشید.
Los perros tiraron del trineo sobre la nieve.
کشیدن سگها سورتمه را روی برف کشیدند.
03
پرت کردن, انداختن
مثالها
El niño tiró la pelota al otro lado del parque.
پسر توپ را به طرف دیگر پارک پرتاب کرد.
Ella tiró las llaves sobre la mesa.
او کلیدها را روی میز پرتاب کرد.



























