جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
importar
[past form: importé][present form: importo]
01
اهمیت داشتن, مهم بودن
مثالها
Me importa la opinión de mis amigos.
نظر دوستانم برای من مهم است.
No importa si llegas tarde, solo ven preparado.
مهم نیست اگر دیر برسید، فقط آماده بیایید.
02
وارد کردن, آوردن
مثالها
La empresa importa frutas de Chile.
شرکت میوهها را از شیلی وارد میکند.
Importamos maquinaria desde Alemania.
ما ماشینآلات را از آلمان وارد میکنیم.



























