جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
imponer
01
اعمال کردن, وضع کردن
مثالها
El juez impuso una multa al acusado.
قاضی بر متهم جریمه تحمیل کرد.
El gobierno impuso nuevas reglas de seguridad.
دولت قوانین جدید ایمنی را تحمیل کرد.
جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
اعمال کردن, وضع کردن