جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El impermeable
[gender: masculine]
01
بارانی
مثالها
Me puse el impermeable porque iba a llover.
El impermeable es esencial en días lluviosos.
impermeable
01
ضدآب
مثالها
Este abrigo es impermeable y perfecto para la lluvia.
این کت ضدآب است و برای باران عالی است.
Necesito un reloj impermeable para nadar.
من به یک ساعت ضد آب برای شنا نیاز دارم.
02
بیتفاوت, مقاوم
مثالها
Es impermeable a las críticas y sigue con su trabajo.
او در برابر انتقادات نفوذناپذیر است و به کار خود ادامه میدهد.
El político es impermeable a la presión pública.
سیاستمدار در برابر فشار عمومی نفوذناپذیر است.
03
نفوذناپذیر, مقاوم، نشتناپذیر
مثالها
La membrana es impermeable al agua y protege el edificio.
غشاء نفوذناپذیر به آب است و ساختمان را محافظت میکند.
La capa impermeable evita la filtración de líquidos.
لایه نفوذناپذیر از نشت مایع جلوگیری میکند.
