جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
inflexible
01
resistant to bending or physical deformation
مثالها
The steel beam was inflexible under heavy load.
The inflexible rod could not be shaped without breaking.
02
غیر قابل تغییر, تغییرناپذیر
(of a rule, opinion, etc.) fixed and not easily changed
مثالها
The company 's policy on punctuality is inflexible; tardiness is not tolerated.
سیاست شرکت در مورد وقتشناسی انعطافناپذیر است؛ تاخیر قابل تحمل نیست.
His father 's opinions are inflexible and rarely open to discussion.
نظرات پدرش انعطافناپذیر است و به ندرت برای بحث باز است.
مثالها
Despite the new evidence, he remained inflexible in his decision not to invest in the project.
علیرغم شواهد جدید، او در تصمیم خود برای سرمایهگذاری نکردن در پروژه انعطافناپذیر باقی ماند.
She 's known for being inflexible when it comes to scheduling meetings outside of business hours.
او به خاطر انعطافناپذیری در برنامهریزی جلسات خارج از ساعات کاری شناخته شده است.
درخت واژگانی
inflexible
flexible
flex
