جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
inconspicuous
مثالها
He tried to remain inconspicuous by sitting at the back of the room.
او سعی کرد با نشستن در انتهای اتاق ناپیدا بماند.
Her inconspicuous outfit helped her avoid unwanted attention.
لباس غیرقابل توجه او به او کمک کرد تا از توجه ناخواسته اجتناب کند.
درخت واژگانی
inconspicuous
conspicuous



























