جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Approval
01
رضایت
a positive feeling about someone or something that is seen as good or favorable
مثالها
Sarah 's heart swelled with a feeling of approval as she watched her daughter receive the award for outstanding academic achievement.
قلب سارا از احساس تایید پر شد وقتی دید دخترش جایزه دستاورد تحصیلی برجسته را دریافت میکند.
Despite his initial doubts, Alex 's feeling of approval grew as he sampled the delicious homemade meal prepared by his partner.
علیرغم تردیدهای اولیهاش، احساس تأیید الکس با چشیدن غذای خوشمزهی خانگی که شریکش تهیه کرده بود، افزایش یافت.
مثالها
The project received approval from the board before moving forward.
پروژه قبل از ادامه کار، تأیید هیئت مدیره را دریافت کرد.
She sought approval for her budget proposal from the finance committee.
او به دنبال تأیید پیشنهاد بودجه خود از کمیته مالی بود.
03
تایید, پذیرش
acceptance as satisfactory
04
تایید, موافقت
a message expressing a favorable opinion
درخت واژگانی
disapproval
approval
