جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
humongous
Informal
مثالها
The explorer marveled at the humongous icebergs that floated majestically in the Arctic Ocean.
کاشف از کوههای یخ عظیم که با شکوه در اقیانوس منجمد شمالی شناور بودند، شگفتزده شد.
The humongous cruise ship sailed into the harbor, dwarfing the surrounding boats.
کشتی کروز عظیم به سمت بندر حرکت کرد و قایقهای اطراف را کوچک نشان داد.
مثالها
The construction project involved moving a humongous amount of earth to create the foundation for the new building.
پروژه ساخت و ساز شامل جابجایی مقدار عظیمی از خاک برای ایجاد پایه ساختمان جدید بود.
The company 's debt was a humongous burden, requiring extensive financial restructuring to manage.
بدهی شرکت بار عظیمی بود که نیازمند بازسازی مالی گسترده برای مدیریت بود.
