جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
gooey
مثالها
The warm chocolate lava cake had a gooey center that oozed out with each bite.
کیک شکلاتی گدازه گرم مرکزی چسبناک داشت که با هر گاز بیرون میریخت.
Marshmallows roasted over the campfire became gooey and melty on the inside.
مارشملوهای کباب شده روی آتش کمپ در داخل چسبناک و آب شده شدند.
مثالها
The gooey romance in the film made some viewers cringe.
عشق شیرین و بیش از حد احساساتی در فیلم بعضی از تماشاگران را به لرزه انداخت.
His gooey love letters were filled with exaggerated compliments.
نامههای عاشقانه شیرین و افراطی او پر از تعریفهای اغراقآمیز بود.



























