جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
fuzzed
مثالها
The fuzzed surface of the peach made it feel soft to the touch.
سطح کرکی هلو آن را لمس نرمی میکرد.
The blanket had a fuzzed texture that added warmth and comfort.
پتو دارای بافتی کرکی بود که گرما و راحتی را اضافه میکرد.



























